کتاب فاوست (بخش اول) نمایشنامهای است از گوته، شاعر و نویسندهی آلمانی که به کوشش محمود حدادی به فارسی برگردانده شده است. این کتاب که یکی از بزرگترین آثار ادبی آلمان است، اولین بار در سال 1808 به چاپ رسید. فاوست بعد از یک شعر و پیشدرآمد در تئاتر با یک پیشگفتار در بهشت آغاز میشود. در آنجا خداوند شرط میبندد که مفیستوفل ـ شیطان ـ نمیتواند دانشمند موردعلاقهی پروردگار یعنی دکتر فاوست را گمراه کند. در صحنهی بعد فاوست را در حال تلاش و مطالعه میبینیم. او احساس میکند با علمی که دارد نمیتواند به میزان کافی به شناخت جهان و طبیعت دست پیدا کند. او که بعد از تلاش زیاد به ناامیدی رسیده است، به فکر خودکشی میافتد؛ اما صدای آغاز جشنهای عید پاک مانع این عمل او میشود. در نهایت با مفیستوفل مواجه میشود و با او قرارداد میبندد و با خون خود قرارداد را امضا میکند. او در این قرارداد روح خود را در ازای دریافت دانش میفروشد و وقایع هولناکی بعد از آن اتفاق میافتد.
گوته به غیر از این کتاب، کتاب محبوب دیگری با نام «رنجهای ورتر جوان» دارد. آن کتاب در زمان خودش آنقدر محبوب شد که بسیاری از جوانان به پیروی از ورتر در زمان شکست عشقی، دست به خودکشی میزدند. به همین دلیل برای مدتی طولانی چاپ آن کتاب ممنوع اعلام شد.
مفیستوفل برای اولین بار در نمایشنامهی فاوست ظاهر شد؛ اما بعد از آن در آثار باقی نویسندگان مانند شکسپیر نیز دیده شد. معنای این نام در زبان عبری دروغگو و در زبان یونانی گریزان از نور است. میخائیل بولگاکف ایدهی اولیهی معروفترین رمان خود یعنی «مرشد و مارگاریتا» را از کتاب فاوست اثر گوته گرفته است. اقتباسهای زیادی از داستان فاوست شده است. از این کتاب دو اقتباس سینمایی متفاوت هم در سالهای 1926 و 2011 صورت گرفته که هر دو اسمشان مشابه اسم کتاب فاوست است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.