آخرین اخبار

28 مارس سالگرد مرگ خودخواسته ویرجینیا وولف

28 مارس سالگرد مرگ خودخواسته ویرجینیا وولف

در 28 مارس 1941، اندکی پس از طلوع ویرانگر جنگ جهانی دوم، ویرجینیا وولف (25 ژانویه 1882 – 28 مارس 1941) جیب‌های پالتویش را پر از سنگ کرد و به رودخانه اوس پشت خانه‌اش رفت تا هرگز زنده ظاهر نشود. عود افسردگی همه جانبه‌ای که او در جوانی به سختی از آن فرار کرده بود، سرانجام جانش را گرفت. او مجموعه‌ای از آثار قابل توجه را از خود به جای گذاشت – از خاطرات دلخراش گرفته تا مقاله‌های باشکوهش تا کتاب‌های کمتر شناخته‌شده‌اش برای کودکان تا «طولانی‌ترین و جذاب‌ترین نامه عاشقانه در ادبیات» – و گروهی از دوستان دلشکسته، اما تکان‌دهنده‌ترین چیز نامه خودکشی او به همسرش لئونارد بود.

 

یادداشت خودکشی ویرجینیا وولف دلیل غم انگیز غرق شدن خود را در رودخانه اوس انگلستان فاش کرد. اما داستان کامل مرگ او حتی دلخراش‌تر است.

آثار ویرجینیا وولف، نویسنده پرکار انگلیسی، یک قرن یا بیشتر پس از نوشتن، همچنان بر فرهنگ مدرن تأثیر می‌گذارد. و در حالی که رمان‌های مشهور او مانند خانم دالووی و مقالات فمینیستی مانند اتاقی از آن خود تا به امروز جذاب هستند، داستان خودکشی ویرجینیا وولف نیز جذاب است، زمانی که در اوایل بهار سال 1941، جیب‌هایش را پر از سنگ کرد و وارد رودخانه ای نزدیک شد.

اما در پس داستان مرگ ویرجینیا وولف، داستان دلخراش زنی است که بیشتر عمرش با تراژدی و بیماری روانی مبارزه کرد و در نهایت تسلیم افکار دلخراش خود شد.

چه چیزی باعث خودکشی ویرجینیا وولف شد؟

ویرجینیا وولف زمانی گفت: “بزرگ شدن به معنای از دست دادن برخی از توهمات برای به دست آوردن برخی دیگر است.”

وولف بسیاری از توهمات خود را در کودکی در اثر ضربه‌های روحی از دست داد. اولین مورد زمانی رخ داد که برادران ناتنی او، جورج و جرالد داکورث، شروع به آزار جنسی او کردند. وولف در مقالات شخصی خود فاش کرد که این آزار از شش سالگی تا زمانی که در سن 23 سالگی از خانه خانوادگی خود نقل مکان کرد، رخ داده است.

 

در حالی که این آزار جنسی به احتمال زیاد باعث بسیاری از مبارزات او با بیماری روانی شد، به نظر می‌رسید که مرگ مادرش در سال 1895 چیزی بود که آنها را تقویت کرد. بلافاصله پس از آن، در سن 13 سالگی، وولف اولین شکست ذهنی خود را تجربه کرد.

 

در سال‌های پس از مرگ مادرش، وولف ضربه‌های روحی متوالی را تجربه کرد. خواهر ناتنی او استلا دو سال بعد از دنیا رفت و در سال 1904 پدرش بر اثر سرطان معده درگذشت. این به زودی منجر به نهادینه شدن وولف برای مدت کوتاهی شد.

وولف حتی پس از موفقیت در نوشتن و ازدواج شاد با لئونارد، همچنان با افسردگی و بیماری روانی دست و پنجه نرم می کرد. او در طول زندگی خود چندین بار اقدام به خودکشی کرد و از توهم و همچنین دوره های شیدایی رنج می برد.

وولف درمان‌های روانپزشکی مختلفی را امتحان کرد، اما به دلیل نوپا بودن تحقیقات بهداشت روانی در زمان او، آنها فقط نتایج منفی داشتند. یکی از این درمان‌ها حتی شامل بیرون کشیدن چندین دندان او بود، یک نظریه پزشکی رایج در دهه 1920 که بیماری روانی را با عفونت‌های دندان مرتبط می‌کرد.

یادداشت خودکشی ویرجینیا وولف و لحظات پایانی

صبح روز 28 مارس 1941، لئونارد وولف می‌دانست که چیزی با همسر 29 ساله‌اش درست نیست.

پس از صحبت با او در خانه نویسندگی خود در خارج از خانه آنها در ساسکس، به او پیشنهاد کرد که به داخل خانه برود و استراحت کند.

این آخرین باری بود که لئونارد همسرش را زنده دید.

یادداشت خودکشی ویرجینیا وولف و لحظات پایانی

یادداشت دلخراش خودکشی ویرجینیا وولف. این سومین یادداشتی بود که او قبل از مرگش نوشت.

پس از اینکه لئونارد به دفترش رفت، وولف کت خز و چکمه‌های ولینگتون را پوشید، از دروازه جلویی خارج شد و به سمت رودخانه اوس در کنار خانه رفت. وقتی لئونارد چند ساعت بعد به طبقه بالا رفت تا به او سر بزند، به جای همسرش دو یادداشت خودکشی پیدا کرد. یکی خطاب به او بود و دیگری خطاب به خواهرش ونسا.

در یادداشت خودکشی ویرجینیا وولف به همسرش نوشته شده بود:

“عزیزترین،

من مطمئن هستم که دوباره دیوانه خواهم شد. احساس می‌کنم نمی‌توانیم یکی دیگر از آن دوران وحشتناک را پشت سر بگذاریم. و این‌بار بهبودی ندارم، در سرم صداهایی می‌شنوم و نمی‌توانم تمرکز کنم. بنابراین من کاری را انجام می‌دهم که به نظرم بهترین کار است. تو بزرگترین شادی ممکن را به من بخشیدی. تو از هر لحاظ، تمام چیزی بودی که هرکسی می‌توانست باشد. فکر نمی‌کنم تا قبل از شروع این بیماری وحشتناک، دو نفر می‌توانستند خوشحال‌تر باشند. دیگه نمی‌توانم بجنگم. من می‌دانم که دارم زندگی شما را خراب می‌کنم، که بدون من می‌توانید کار کنید. و تو خواهی دانست. می‌بینید که من حتی نمی‌توانم این را درست بنویسم. من نمی‌توانم بخوانم.

یادداشت خودکشی ویرجینیا وولف ادامه دارد:

چیزی که می‌خواهم بگویم این است که تمام خوشبختی زندگی‌ام را مدیون تو هستم. شما کاملاً با من صبور و فوق‌العاده خوب بودید. من می‌خواهم بگویم که – همه این موضوع رو می‌دانند. اگه کسی می‌توانست من را نجات بده تو بودی، همه چیز از من رفته جز یقین به خوبی تو. من دیگر نمی‌توانم به خراب کردن زندگی شما ادامه دهم.

فکر نمی‌کنم دو نفر دیگری می‌توانستند شادتر از ما باشند. “

لئونارد وولف که با خواندن یادداشت خودکشی ویرجینیا از کوره در رفت، در همان نزدیکی او را جستجو کرد. او به زودی ردپاها و عصای او را در ساحل رودخانه پیدا کرد، اما آب بدن او را از بین برده بود. سه هفته بعد، در نزدیکی  Southease، انگلستان، پیدا شد.

وقتی مرگ ویرجینیا وولف اعلام شد، تی اس. الیوت نوشت که این «پایان یک جهان» است.

میراث ماندگار مرگ ویرجینیا وولف

پس از مرگ ویرجینیا وولف، او سوزانده شد و خاکسترش در زیر دو درخت نارون با نام مستعار “ویرجینیا” و “لئونارد” در حیاط خلوت این زوج پاشیده شد.

او یک رمان و زندگی نامه را ناتمام گذاشت. یادداشت خودکشی ویرجینیا وولف آخرین نوشته او خواهد بود.

 

با این حال، نام و یاد وولف همچنان زنده است. رمان‌های او به رمان‌های کلاسیک محبوب تبدیل شده‌اند، در حالی که مقاله‌هایش او را به یک نماد فمینیستی مدرن تبدیل کرده‌اند “چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟ ( Who’s Afraid of Virginia Woolf) ” فیلمی سیاه و سفید به کارگردانی مایک نیکولز است که در سال۱۹۶۶ در شرکت آمریکایی برادران وارنر تهیه شد. این فیلم اقتباس نمایشنامه‌ای به همین نام از ادوارد آلبی است.

مایکل کانینگهام نیز با الهام از رمان خانم دلوی، رُمان ساعت‌ها را نوشت که بر اساس آن فیلم  The Hours  ساخته شد.

 

علاوه بر این، مرگ ویرجینیا وولف همچنین الهام بخش گروهی از محققان شد تا روی ایجاد اپلیکیشنی کار کنند که بتواند تمایلات خودکشی افراد را بر اساس نوشته‌هایشان پیش‌بینی کند.

این تیم امیدوار است با مطالعه دفتر خاطرات وولف که در طول عمرش نگه داشته است، و همچنین نامه های شخصی او نرم افزاری ایجاد کند که بتواند متن‌ها، ایمیل‌ها و پست‌های رسانه‌های اجتماعی بیماران در معرض خطر را تجزیه و تحلیل کند. هنگامی که برنامه تغییر منفی در نوشته بیمار را شناسایی می کند، به طور خودکار به موقع به مراقب هشدار می‌دهد تا مداخله کند.

 

به این ترتیب ویرجینیا وولف میراثی از خود به جای گذاشته است که بسیار بزرگتر از زندگی یا مرگ اوست. همانطور که او یک بار نوشت: “وقتی چیزهایی مانند ستاره‌ها را در نظر می‌گیرید، به نظر می‌رسد که امور ما چندان مهم نیست، اینطور نیست؟”

دیدگاهتان را بنویسید