امید طبیبزاده، مترجم این کتاب در پیشگفتار کتاب غزلوارهها نوشته است: هیچکس و هیچچیز در غزلوارههای شکسپیر از تیر طعنه و نیش زهرآلود هجو و طنز او در امان نیست. او در این منظومه نه تنها باورها و تصورات مربوط به دوران قدیم- یعنی قرون تاریک و قرون وسطی- را بلکه حتی دستآوردهای فرهنگی دوران جدید را نیز که امروزه عصر رنسانس یا نوزایی نامیده میشود به باد استهزا گرفته است. چنین استهزایی بیگمان حاصل همان نهضت است که مانند آفتاب طلوع کرد اما همزمان با آشکار ساختن زیباییها، لاجرم زشتیها را نیز برملا ساخت، و پیش از آنکه یقینی از پی بیاورد، حقانیت هر یقینی را به زیر سوال برد. این نکتهای است که خواننده باید از ابتدا در ذهن داشته باشد تا فریب اشکها و نالههای ظاهری شکسپیر را در برخی از اشعار این مجموعه نخورد: هرگاه او میگرید، در واقع دارد میخندد- و این بخشی از فن استهزای عظیم اوست. شاعری که جرئت کند و تثلیث مسیحی را به ریشخند بگیرد.
ویلیام شکسپیر دارای تمام ویژگیهای انسان عصر حاضر رنسانس است: دوری جستن ازدرونمایههای دینی قرون وسطی،گرایش به اومانیسم، پرداختن به ادبیات عهد کلاسیک، بازیابی اندیشههای یونانی در قالب فلسفه نوافلاطونی، عشق به ماجراجویی و بالاخره روی آوردن به قالبهای ادبی خاصی همچون غزلوارهها یاسونات.
قالب شعری غزلواره درز قرن 13 در ایتالیا ظاهر شد. سپس در مقام یکی از مظاهر رنسانس به بسیاری از زبانهای اروپایی و منجمله انگلیسی راه یافت. تا پیش از شکسپیر، موضع غزلوارهها عمدتا تمجیدهای اغراقآمیز شاعرانه بود از زنی زیبا روی اما شکسپیر در این طرح موضوعات جدیدی پرداخت همچون ابزارعشق به مردان، شرح ماجراهایش با زنی پرشور و انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی.
غزلوارهها اثری رمزآمیز و زیباست که باید آن را مانند رمان ازابتدا تا انتها خوانده و برای درک پیچیدگیهایش به تفسیرهای گوناگونی که برآن نگاشته شده است رجوع کرد.
غزلوارهها تنها اثر شکسپیراست که در آن به صراحت ازافکارش و شخصیت واقعیاش سخن گفته است. مطالعهی این اثر باعث افزایش درک ما از بخش مهمی ازادبیات غرب درعهد رنسانس می شود. کتاب حاضر شامل متن اصلی غزلواره ها، ترجمهی فارسی و نیز ترجمه برخی از تفسیرهای نگاشته شده برآن است.
چاپ دوم کتاب غزلوارهها را امید طبیب زاده به فارسی برگردانده و انتشارات نیلوفر آن را به بازار کتاب عرضه کرده است.