در سرزمینی بیترانه و جادو
عزیز ترسه
چون پرندهای که میآید و
مینشیند روی دیوار کاهگلی
و آوازی نمیخواند
میآیم و
مینشینم بر همین لحظهی تاریک
و خاموش
در تیررس روزی که بیتو میگذرد مینشینم
در انبار موجود نیست.
چون پرندهای که میآید و
مینشیند روی دیوار کاهگلی
و آوازی نمیخواند
میآیم و
مینشینم بر همین لحظهی تاریک
و خاموش
در تیررس روزی که بیتو میگذرد مینشینم