رمان قمارباز داستایفسکی به چاپ دهم خود رسیده است. داستایفسکی از بزرگترین نویسندگان عصر طلایی ادبیات داستانی روسیه است و مشهور است که این رمان را فقط در بیستوشش روز نگاشته است. منتقدهای ادبی با بررسی زندگی خود داستایفسکی اذعان میکنند که داستان این کتاب را داستایفسکی از تجربه زیسته خودش برگرفته است. گویا فئودور داستایفسکی، قمارباز بوده است و مدتهای زیادی در دام قمار گرفتار. بارها و بارها داستایفسکی در راه قمار زندگی خود را از دست داده است.
شخصیت اصلی رمان قمارباز، الکسی ایوانوویچ، به عنوان معلم سرخانه وارد منزل نوههای یک ژنرال میشود و عاشق دختری به نام پولینا میشود. الکسی ایوانوویچ، راوی این داستان، برای این که ثابت کند عاشق واقعی پولینا است، تمام زندگی خود را قمار میکند.
برشی از متن کتاب قمارباز:
«صندلی را چرخانچرخان از انتهای دیگر سالن تا دم در بردند. گل از گل مادربزرگ شکفته بود. دار و دستهی ما، تبریکگویان، مثل مور و ملخ ریختند دورش. با وجود عجیب بودن رفتارش، پیروزیاش مقدار زیادی از آن را جبران کرده بود، و ژنرال دیگر خوف این را نداشت که خویشاوندی با چنین زن عجیبی در جلوت مایهی ننگش شود. با لبخندی بندهنوازانه و حاکی از خرسندی خاطر، انگار که بخواهد دل بچهای را به دست آورد، به مادربزرگ تبریک گفت.»
داستایفسکی هنگام نوشتن قمارباز، چهلوپنجساله بوده است. صالح حسینی، مترجم رمان قمارباز، این کتاب را در سال 1383 به فارسی برگردانده است و مورد استقبال مخاطبان ادبیات داستانی روسیه قرار گرفته است.